آشنای یار

فرهنگی-اجتماعی-عرفانی

آشنای یار

فرهنگی-اجتماعی-عرفانی

بهار سبز وطن

 

یا لطیف 

 

بیا و اسب کهر زین کن 

 

 

بهار! منتظرت هستم 

بهار! منتظرت هستم  

 

بیا به دعوت آغوشم  

بخوان ز چشمه خوشبختی 

هزار زمزمه در گوشم 

بریز باده ی خواهش را 

به کام سوخته از هجرم 

بسای دست نوازش را 

به جعد ریخته بر دوشم 

تو ذات زنده ی پویایی 

گمان مدار که معنایی 

مرا ببوس و تماشا کن 

که می گدازم و می جوشم 

برآرم از تن و بسپارم 

به آب... جامه رنگین را 

سبک خیال ز عریانی 

به اعتدال روان کوشم 

************************************************* 

به یمن نم نم بارانت 

غبار قهر ز دل شویم 

در آفتاب درخشانت 

حریر مهر به تن پوشم 

************************************************* 

بهار! خسته ز بیدادم 

بیا که صبر ز کف دادم 

چه فتنه ها که در این سامان 

سیاه کرده دل و هوشم 

************************************************* 

بیا و اسب کهر زین کن 

مرا ببر به دگر سامان 

که از گروه ستم کیشان 

کناره گیرم و رخ پوشم 

************************************************* 

ولی سخن به غلط گفتم 

برون ز خانه نخواهم شد 

هنوز شعله ی رقصانم 

گمان مدار که خاموشم 

************************************************* 

اگر نه چشم.....زبانم هست 

دل همیشه جوانم هست 

چو رای ساختنش دارم 

وطن مباد فراموشم 

 

از سیمین بهبهانی 

هفته نامه چلچراغ ویژه نوروز ۱۳۸۸

نظرات 92 + ارسال نظر
آسمان سخت چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ب.ظ http://asemanesakht.persianblog.ir/

کاش سرم را بردارم
و برای هفته ای درگنجه ای بگذارم و قفل کنم
درتاریکی یک گنجه ی خالی ....
روی شانه هایم
جای سرم چناری بکارم
و برای هفته ای در سایه اش آرام گیرم . ناظم حکمت .

حتما من باید اینکار را بکنم.شاید اینجوری برای هفته ای به آرامش برسم.

ممنون برای این پیشنهادت
سبز باشی و آرام

آسمان سخت چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ب.ظ http://asemanesakht.persianblog.ir/

سلام ستاره جون
خوبین ؟
مرسی که بهم سردین .
شعر خیلی قشنگی از سیمین بهبهانی انتخاب کردین . لذت بردم .
شاد و سربلند باشین .

سلام دوست عزیزم
ممنون از حضور سبزتان
سبز باشید و دلشاد

میثم چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ

سلام
امدم دیدم آبدیت هستی
زیر نویس پیشکش
لااقل تائیدش میکردی

سلام میثم عزیز

کمی دیر به جواب ها رسیدم ..... اما با زیرنویس تاییدش می کنم
کمی عجول هستی !!!!

سمانه چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ب.ظ http://delneveshtehayi4SM.blogfa.com

سلام ستاره جونم.عالی بود عزیزم.

مرسی خبرم کردی.

سلام

سمانه عزیزم و ممنون که آمدی

سلیمون پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ http://yaghma777soliman777.blogsky.com

سام علیک ابجی خانوم گول و بلبل
سال نوموبارک ایام به کام
ایول چه می کونه این ابجی سیمین
احسنت به به این انتخاب
اره ابجی ما دوباره از دیار باقی برگشتیم البت با یه ویبلاگ جدید چون قبلی رو زتن تو گوش نا مردا اردس جدیت هم گوذاشتیم برات

خولاصه کلوم اومدیم یه سامی علیک کونیم وایلامات کونیم که اومتیم
خوشال می شیم اونورا بیاین و ویبلاگ خاکیمونو با قودومتون نورانی کونین
فعلا به اوس کریم میسپارمتون
زت زیاد

به به سلام به داش سلیمون خودمون

بسیار خوش خبر باشید.اعلامتان را شنیدیم و یه سر هم به خونه جدید زدیم.

شما هم سلامت و شاد و سبز باشید
در پناه حق

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ

خسته از بیدادم(منظورتون من که نیستم)
چه موسیقی دلنوازی تبریک به ذوقتون

سلام بیداد عزیز

شما نه تنها خسته کننده نیستید ...... بلکه خواندن اشعارتان
انسان را به وجد در می آورد.
راجع به موسیقی نظر لطفتان است.

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ق.ظ

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد وهنگام درو
گفتم ای بخت بخسپیدی وحورشید دمید
گفت با این همه از سابقه نامید مشو

تمام امیدمان به همان سابقه است !!!!!

رضا رئیسی پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:54 ق.ظ http://rezaraeisei7.persianblog.ir

سلام. بسیار زیبا ستاره عزیز . ما از هزاران درد و سرما در تنگنائیم ولی گرمای وجودمان یخها را و تاریکی ها را به فراموشی خواهد سپرد .ان الله معنا

سلام رضای عزیز

امیدواریم که بزودی یخ های بزرگ و تاریکی ها در سال جدید .... ناپدید شوند

آریاناز پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ق.ظ http://www.behdin-ariaee.blogspot.com/

سلام دختر تو که باز فیلتر شدی
طبق معمول همه رو خبر کردی به جز من
یا خیلی دورم اون ته تهای مریخ یا خیلی کوچولو ام منو نمی بینی
ولی هرجاباشی پیدات میکنم
محاله درست از سرت وردارم
انتخاب شعرت هم خیلی عالی بود
امیدوارم هرجا هستی خوشحال و خوشبخت باشی
زود زود هم وبلاگتو دوباره بساز منتظرم

سلام دوست آسمانی من

ایندفعه که دیگه فله ای فیلتر کردند.اما باور کن فقط تو چت روم خاکستر عنوان کردم و به رضا گفتم.در ضمن وقتی با اینتر اکسپلولر هستم نمیتوانم برای شما نظر بگذارم.
تازه میخواستم امروز خبرت بکنم که یگانگی آسمان هایمان باعث شد که پیدام کنی
ممنونم از آرزوهای قشنگت و انشاالله یار دلنواز را بزودی می سازمش

امین پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 ق.ظ http://eghlimeeshgh.mihanblog.com

به نام خدا سلام
ممنونم که خبر کردید؛ شعر زیبایی بود.
انشاالله همه با امید به آینده ای روشن....
"امید به آینده رساترین اعتراض ماست"(میرحسین موسوی)
یاحق

سلام دوست عزیز

ممنون از حضور سبزتان
جمله ی قشنگی از میر عزیزمان نوشتی
در پناه حق

ستاره پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ http://setareyshab.blogfa.com

سلام ستاره عزیز

ممنون که به وبم سر زدی با شعر جدیدم به روزم گلم خوشحال میشم سر بزنی

خواهر تو کامننت انگار گل نداری
اشکال نداره خودتت گلی

سلام هم نام عزیزم

شعرت خیلی بدلم نشست.
حتما گل کاکتوس !!!!!!

امیر پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ق.ظ http://loneshade.blogfa.com

برون ز خانه نخواهم شد
هنوز شعله ی رقصانم
گمان مدار که خاموشم ...

سلام
مرسی اومدی و خبر دادی
زیبا و تلخ بود
مهندس هم که تو رده بندی تاثیرگذارترین شخصیتها تو سایت تایمز اول بود

سلام امیر عزیز

خبر خیلی خوبی بهم دادی.حتما دوباره میرم سر میزنم
زندگی مون اینروزها تلخ و تلخه

علی پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://alone-version.blogfa.com

ستاره های آسمان چشمک نمی زنند در حقیقت

اما ما آنان را چشمک زنان می پنداریم

تا برای ِ چشمک های مداومشان جمله بسازیم

نه ستاره ، که تمام ِ هستی را

آنگونه که می خواهیم می بینیم

ستاره ها تنها

بخش ِ دور ِ کوچکی از سهم زندگی هستند

و تحریف همواره از کوچکترین شروع می شود

تا بجایی می رسد که عشق.....



سبز باشی و بی کران

سلام دوست گرامی

ممنون از اینکه آمدی و ممنون از شعر زیبایت

همیشه در انتهای عشق ، جای چند نقطه خالیست

که عشق آسان نمود اول ........

رای دهنده ایرانی پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ب.ظ http://www.tanz88.ir

سلام ستاره خانم
ممنون که خبرم کردی
شعری زیبا و قشنگی بود.

سلام و ممنون از حضور سبزت

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:17 ب.ظ

دشمن ارچه دوستانه گویدت-دام دان گرچه ز دانه گویدت
گر ترا قندی دهد آن زهر دان-گر بتن لطفی کند آن قهر دان
چون قضا آید نبینی غیر پوست-دشمنان را باز نشناسی ز دوست
چو چنین شدابتهال اغاز کن-ناله و تسبیح و روزه ساز کن
ناله می کن کای تو علام الغیوب-زیر سنگ سکر بد ما را مکوب
گر سگی کردیم ای شیر آفرین-شیر رامگمار بر ما زین کمین
آب خوش را صورت آتش مده-اندر آتش صورت آبی منه
مثنوی دفتر اول ابیات۱۱۹۲ به بعد

سلام بیداد عزیز

ممنونم بخاطر اشعار زیبایی که برایم نوشتی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:21 ب.ظ

اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی
خلاف من که بگرفتست دامن در مغیلانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
مپرسم دوش چون بودی به تاریکی وتنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیران
به دریایی در افتادم که پایانش نمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فراقم سخت میآید ولیکن صبر میباید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
حضرت سعدی

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

تازه دارم کمی با کبوتر ،کمی با کلمه
کمی با آسمان بی اسم علاقه آشنا میشوم
می گویند من آدم خوبی نبوده ام
راست میگویند
اولا بی بوریا بار آمده ام
بعد گهواره به دوشی خاموش
حالا هم که پا به گور
چراغم اینجا و خیالم جایی دور
می گویند من آدم خوبی نبوده ام
راست میگویند
من بار ها به بعضی آدم ها،سگ ها،سلیطه ها سلام کرده ام
حتی گاهی بدون یک سلام خالی
از خواب انار خسته چیزی نچیده ام
وبارها بی آنکه به شب شک کنم
آهسته از چراغ خانه پرسیده ام چرا از سکوت سنگ می ترسد
راست می گویند
من آدم خوبی نبوده ام
سال ها پیش از این
پسین روزی دور از اندوه دی
کبوتری نا بلد از حدس عطسهء آسمان
به ایوان خانهء ما آمد
پنجره بسته بود
من خانه نبودم
وتمام شب باران آمده بود
من آدم خوبی نبوده ام!

حالا می فهمی این همه هق هق تاریک
تاوان کدام کلمه،کدام کبوتر مرده
کدام آسمان بی اسم علاقه است؟!

کاش کبوتر جلدم برمی گشت .......

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ب.ظ

بهتر است به آرامش آیینه بر گردیم
خودرا در طعم زیباترین ترانه ها تماشا کنیم
بعد برهنگی
سرآغاز لمس ولرم تشنگی خواهد شد
عشق نه از سوال عجیب شما
به سایه می آید
نه دلخور از خواب آفتاب بی اعتناست
خودمان را خلاص کنیم
صریح وبی سایه
به اصل مطلب این ترانه بر گردیم
خداوند خوب همین هوا هم می فهمد
ما از هر چه حرف آسان تشنگی ست
منظوری از آواز آب نداشته ایم
فقط خوب است کمی برهنه در باران
هوس کنیم، کودک شویم
بوی گل وستاره و بوسه بشنویم
و بعد ،یک لحظه
به چیزهای عزیز همین زندگی بیندیشیم
همهء ما
سرانجام به دامن محال آسمان بر میگردیم
از همین لحظه به بعد
باید با باران یکی شویم
تکلیف تمام رویاهای ما را
همین حروف خیس و خالص می دانند
پس بیایید با هم بباریم
بر این کویر ،علاقه وبوسه و ستاره

کاش کمی مجال جوانی داشتیم و عشق ..........

کاش غرق در بوی گل و ستاره و بوسه شویم ......

پس بباریم با هم

بر این کویر تشنه ی دل

اسیر زندگی پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ب.ظ

فدای رفیقی که رو طاقچه دلش گاهی روی ما رو هم یه دستمال بکشه ...
[گل][گل][گل]

سلام رفیق

چرا آدرس نگذاشتی ؟

بیداد پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:51 ب.ظ

این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت
این چنین باشد وفای دوستان
من درین حبس وشما در گلستان
یادآرید ای مهان زین مرغ زار
یک صبوحی در میان مرغزار
گر فراق بنده از بد بندگیست
چون تو با بد بد کنی پس فرق چیست
ای بدی که تو کنی در خشم و جنگ
با طرب تر ز سماع و بانگ چنگ
ای جفای تو ز دولت خوبتر
و انتقام تو ز جان محبوبتر
نار تو اینست نورت چون بود
ماتم این تا خود که سورت چون بود
نالم و ترسم که او باور کند
وز کرم آن جور را کمتر کند
عاشقم بر قهر و لطفش من بجد
بوالعجب من عاشق این هر دو ضد
مثنوی دفتر اول ابیات۱۵۵۵ به بعد

دوست عزیز

ممنون از انتخاب های قشنگت

عاشقم بر قهر و لطفش .......

ستاره*** پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://www.fbjf.blogfa.com

مرسی از انتخاب شعر..

و مرسی از حضورت

فاطمه جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ق.ظ

سلام عمه خانمی...

این بلاگفا رو تو خدا ول کنید همینجا مگه چشه!


بازم که فیلتر شدین؟خوبه حداقل اینجا رو داریم که یه سری بزنیم!خیلی نگرانتون شدم ..کجاییییی عمه خانم که دلم براتون یه ذره شده!!

سلام نازنین عمه

هر گلی یه بویی دارد ...... البته بجز بلاگفا
مسئله اینجاست که بهر کجا بروی .... آسمان همین رنگ است.
اگر اون مطالب اینجا هم نوشته بشود ..... فیلترش می کنند.
خوبم اما زیادحال و حوصله ندارم.
ظاهرا آسمون دل من هم همیشه یک رنگه !!

فاطمه جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ق.ظ

شعرهای زیبایی از سیمین بهبهانی گذاشتید مخصوصا این اخریش!

اگر نه چشم...زبانم هست
دل همیشه جوانم هست
چو رای ساختنش دارم
وطن مباد فراموشم

عزیز دلم ..... فاطمه جانم

همه ی این قسمت ها فقط یک شعر هستند.
نام این شعر ... اسب کهر را زین کن است.

قاصدک جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:36 ق.ظ

سلام ستاره خانوم گرامی
شبتون بخیر..
ممنون از خبر آپ.
اشعار انتخابی از سیمین بهبهانی را به قشنگی انتخاب کردید و گذاشتید
بهار! خسته ز بیدادم ...بیا که صبر ز کف دادم

چه فتنه ها که در این سامان ...سیاه کرده دل و هوشم

گرچه از فیلترشدن یاردلنواز ناراحت شدیم اما ازاینکه توفیق

شد و آسمون را بی نصیب از نوشته ها نکردید خوشحالم.

شایدم توفیقی اجباری بود

ممنون از ابراز همدردیتون..خوشحالتر از اینم که آشنایی مون

داره به یک سالگی میرسه

یادش بخیر.بارونی بود و دخترکی شاد و خرم از بارش باران بدون

چتر خرامان پای برزمین میکوفت

زنده باشی و همیشه سلامت..یاعلی مدد

سلام بر قاصدک عزیز

صبح جمعه شما بخیر.شاعره گرانقدر از زبان همه ما حرف زده است.
توفیق اجباری !!!!!!! شاید هم
اما آشنایی ما از یکسال هم گذشته است.روح برادرتان شاد

یادش بخیر
باران و حرکات موزون
قرار نبود رازهای سر به مهر را فاش کنی !!!!!!!!

صبور جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:26 ق.ظ http://sangesabor.blogfa.com

سلام ستاره ی قشنگم

ممنون از دعوتت و شرمنده از تاخیرم..

اشعار سراسر شورو به روز خانوم بهبهانی رو خیلی دوست دارم.. این شعر هم از جمله شعر های زیبا و مناسب با حال وهوای طبیعت و ...!!! هست که شما به حق انتخاب کردید..

بهار! خسته ز بیدادم

بیا که صبر ز کف دادم

چه فتنه ها که در این سامان

سیاه کرده دل و هوشم

خوبه که فیلترینگ انسانی هنوز اختراع نشده..!!!
برات ارزوی سلامتی وروزهای شاد و خوشی دارم

سلام به صبور عزیزتر از جان

خوش اومدی و خوشحالم کردی
من هم اشعار ایشان را خیلی دوست دارم
خبر نداری اتفاقا فیلترینگ شخصی انسانی از نوع خودسانسوری هم اضافه شده است.
متقابلا روزهای آفتابی و روشن برایت آرزو دارم

راضیه جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ق.ظ http://above-all.blogfa.com

برون ز خانه نخواهم شد

هنوز شعله ی رقصانم

گمان مدار که خاموشم

سلام مهربان

ممنون از حضورت

جواد جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ق.ظ http://donyayezoodgozar.blogfa.com

شعر جالبی بود
عشق یک توهم است و اولین ضرر اینه که بدی های طرف را مخفی می کنه ودومین ضررش اینه که همونطور که زود عاشق میشه خیلی زود هم علاقه اش از بین میره


اگه کسی مخالف این حرف است خیلی منطقی و قانع کننده نظر بده

سلام دوست گرامی

عشق توهم نیست.یک اتفاق خیلی قشنگه اما بسیار کمیاب است.
شاید بخاطر کمیاب بودنش ....... با احساسات دیگری اشتباه گرفته میشود

تبسم (ترانه ی صلح) جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://taraneye-solh2.persianblog.ir/

سلام ستاره جان .
امیدوارم به زودی دوباره تو یاردلنواز نو ببینمت !
خب توفیق اجباریه دیگه مجبور می شیم خونه تکونی کنیم ....
سبزیم تا همیشه و زردند تا ابد //
از شاخه اوفتادنشان بی سبب نبود !!!
ضمنا شعر فوق العاده زیبایی بود
سبز باشی و تا همیشه برقرار

سلام نازنین من

به امید خدا با همت مضاعف دوباره می سازمش
سبزیم و ....... بی شمار
سبزیم و ....... امیدوار
سبزیم و ....... صبور

زیتون جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:36 ب.ظ http://zatun9.persianblog.ir

خیلی دلنوازی
آشنای یارعزیز
کد۲-۹۷لینک رااصلاح کردم
اول بخاطراون آعوش بعدبوس وبعد...منتشرش کردم
وبه تگ هم آغوشی فطرت وروان شناسی خانم ها لینک دادم
دوم خیلی دوستتان دارم انتخاب شعرهاتون هم مثل خودتان دلبرانه است انشاالله که جمعه لبریزازعشق وشادابی داشته باشید

واقعا دلنوازم ؟؟
پس بخودم امیدوار باشم !!!!!

اول من هم خیلی دوست تان دارم ..... بخاطر نوشته هایتان
دوم این جمعه که مثل بقیه روزها ..... سرد و سیاه و تلخ بود
اما امیدوارم جمعه دیگه همینجوری باشه که برام آرزو کردید
ممنون از حضورتان

رضا جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ب.ظ http://gisgolab.blogfa.com

قلم چرخید و فرمان را گرفتند
ورق برگشت و ایران را گرفتند

به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات
توجه کرده، کیهان را گرفتند

چپ و مذهب گره خوردند و شیخان
شبانه جای شاهان را گرفتند

همه ازحجره‌ها بیرون خزیدند
به سرعت سقف و ایوان را گرفتند

گرفتند و گرفتن کارشان شد
هرآنچه خواستند آن را گرفتند

به هر انگیزه و با هر بهانه
مسلمان، نامسلمان را گرفتند

به جرم بدحجابی، بد لباسی
زنان را نیز، مردان را گرفتند

سراغ سفره ها، نفتی نیامد
ولیکن در عوض نان راگرفتند

یکی نان خواست بردندش به زندان
از آن بیچاره دندان را گرفتند

یکی آفتابه دزدی گشت افشاء
به دست آفتابه داشت آن را گرفتند

یکی خان بود از حیث چپاول
دوتا مستخدم خان را گرفتند

فلان ملا مخالف داشت بسیار
مخالف‌های ایشان را گرفتند

بده مژده به دزدان خزانه
که شاکی‌های آنان را گرفتند

چو شد در آستان قدس دزدی
گداهای خراسان را گرفتند

به جرم اختلاس شرکت نفت
برادرهای دربان را گرفتند

نمیخواهند چون خر را بگیرند
محبت کرده پالان را گرفتند

غذا را آشپز چون شور میکرد
سر سفره نمکدان را گرفتند

چو آمد سقف مهمانخانه پائین
به حکم شرع مهمان را گرفتند

به قم از روی توضیح‌المسائل
همه اغلاط قرآن را گرفتند

به جرم ارتداد از دین اسلام
دوباره شیخ صنعان را گرفتند

به این گله دوتا گرگ خودی زد
خدائی شد که چوپان را گرفتند

به ما درد و مرض دادند بسیار
دلیلش اینکه درمان راگرفتند

همه این‌ها جهنم، این خلایق
ز مردم دین و ایمان را گرفتند

سلام رضای عزیز

فکر کنم همه ما را بمانند شیخ صنعان و بهمان جرم بگیرند

اخرین بازمانده جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ب.ظ http://joooya10.blogspot.com

سلام

مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها
من دچار خفقانم خفقان
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم
آی
با شما هستم
این درها را باز کنید
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی
سر کوهی دل صحرایی
که در آنجا نفسی تازه کنم
آه
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد
مشت می کوبد بر در
پنجه می ساید
بر پنجره ها
محتاجم
منهموارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند
از شما خفته چند
چه کسی می اید با من فریاد کند ؟


11اردیبهشت همراه با کارگران زحمتکش خود فریاد برادری و برابری سر خواهیم داد.
سبز باشید.

سلام

من هستم و با شما فریاد خواهم کرد

فرید صلواتی جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:19 ب.ظ http://www.faridsalavati.pesianblog.ir

بالاخره فهمیدم

من هم بعد از خواندن فهمیدم !!!!!!!!!!!!!

سعید جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:16 ب.ظ http://www.homeopath.blogfa.com

سلام
حال شما چطوره؟
سال خوبی داشته باشید.
ببخشید دیر اومدم.
شاد باشید.

سلام
شما هم سال خوبی داشته باشید.
اصل آمدن است.
شاد باشید و سرفراز

نه دیروز نه فردا جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ http://behzadomidi.mihanblog.com

: سلام بر شما .

تمام اهدافشان بر این است :

- نا امید شویم !
- خسته شویم !
- راهها را بسته انگاریم !
- خودمان را تنها تصور کنیم !
- سرگرم بازیهائی شویم که تدارک دیده اند!
- . . . . . . . .
- تا همراه شویم !‌!

. . در راه مقاومت کنی دیده نمیشوی . بلکه خُرد میشوی !
هم صدا . . . بیا . . . . . «ارادتمند - بهزاد»

سلام دوست تازه آشنا

ما هم با همت مضاعف نمیگذاریم تا خردمان کنند و سرگرم بازیهایشان هم نخواهیم شد

رضا جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://gisgolab.blogfa.com

منتظر حضور دوباره ات هستیم رفیق
راستی شعری که نوشتم برای سیمین بانوی سبز ایران بود

سلام

خدمت رسیدم و اشعاری که برای همسران زید آبادی و مسعود باستانی سروده بودید.... خواندم و درود بر قلم توانای شما

متوجه شعرتان برای سیمین بانوی سبز ایران شدم
ممنون از حضورتان

سلیمون جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ب.ظ http://yaghma777soliman777.blogsky.com

سام علیک ابجی جمعتون بخیر
اومدم واسه عذر تقصیر و اعلامه شرمندگی والا اون روز که وبلاگ زدم و ادرس روفقارو گوذاشتم هنوز شوما اپ نکرده بودین و ادرستون رو نداشتم ولی خوب جاش جوبران کردیم و شوما هم به بوزرگی خوتون ببخشید
به اوس کریم میسپارمتون
زت زیاد

سلام

ای بابا حالا عجله نبود.بزرگی و بخشندگی از شماست.
در پناه حق

[ بدون نام ] جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ب.ظ

من زیاد مالِ تو نیستم

بیشتر مالِ دیگرونم

واسه این از سر قصه

نخواه یار تو بمونم

من همش یه تیکه برفم

توی دستِ داغ عشقت

یه نفس همسفرم شو

با یه گُل تو باغ عشقت

وقتی که سراسر عمر

همش از خوشی میخوندی

نچشیدی دردِ هجرون

باز نگو چرا نموندی

واسه من سایه زیاده

هر جا دل گرفت می مونم

که سفر قصه ی عمرم

از رو سادگی می دونم

که تو لایقِ عزیزی

مهربونی بی بهونه

کسی که موندنی باشه

قصه ی شبو نخونه

من کبوتر با کبوتر

تو یه باز جفتِ یه بازی

من حریمم چند تا شهره

تو یه کهکشونِ رازی

من زیاد مالِ تو نیستم

تو با قلبت جستجو کن

من یه تجربه یه خاطر

اگه عشقه حالا رو کن

یه توجه مو به مو کن

شبو از خودت ندون و

واسه خاطرم شروع کن . . .

ابوذر اکبری جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ http://boghzebaroon.persianblog.ir

من زیاد مالِ تو نیستم

بیشتر مالِ دیگرونم

واسه این از سر قصه

نخواه یار تو بمونم

من همش یه تیکه برفم

توی دستِ داغ عشقت

یه نفس همسفرم شو

با یه گُل تو باغ عشقت

وقتی که سراسر عمر

همش از خوشی میخوندی

نچشیدی دردِ هجرون

باز نگو چرا نموندی

واسه من سایه زیاده

هر جا دل گرفت می مونم

که سفر قصه ی عمرم

از رو سادگی می دونم

که تو لایقِ عزیزی

مهربونی بی بهونه

کسی که موندنی باشه

قصه ی شبو نخونه

من کبوتر با کبوتر

تو یه باز جفتِ یه بازی

من حریمم چند تا شهره

تو یه کهکشونِ رازی

من زیاد مالِ تو نیستم

تو با قلبت جستجو کن

من یه تجربه یه خاطر

اگه عشقه حالا رو کن

یه توجه مو به مو کن

شبو از خودت ندون و

واسه خاطرم شروع کن . . .

سلام دوست عزیز

احتمالا شعر کامنت بالایی هم از شماست.
ممنون از حضورتان
سبز باشید و سلامت

پناه جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ http://stars4iran.blogfa.com

سلام ستاره ی آسمانم
از زیبایی شعر سیمین بهبهانی و موسیقی عارفانه ی وبلاگت لذت بردم.
منتظر آدرس جدیدت هستم.
با مهر

پناه عزیزم

خوشحالم که از شعر و موزیک خوشت آمده است.
انشاالله بزودی یار دلنواز را خواهم ساخت

در پناه مهر یزدان

مسی شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:42 ق.ظ http://amir1348.blogfa.com

ستاره عزیزم هر وقت هر شعری رو دوست داشتید حتما بردارید باعث افتخارمه ممنون از اینهمه لطفتون

ممنونم دوست عزیزم

مستانه شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ق.ظ http://amir1348.blogfa.com

وطن مباد فراموشم ... فوق العاده است تمام شهرهای سیمین و انتخاب شما
ممنون ستاره عزیز

سلام عزیز دل

با نظرت موافقم

خاکستر شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ق.ظ http://azadi-e-sabz18.blogspot.com

سلام دوست عزیز

چمن شد خالی از گل باغبانان را چه پیش آمد...
چه شد آوای بلبل نغمه خوانان را چه پیش آمد...

به میدانها نمی بینم نشانی از هماوردی...
به رزم قهرمانی...پهلوانان را چه پیش آمد...

ز داغ سرو بالایمان کمان شد قامت پیران...
ز جور تیر دشمن نوجوانان را چه پیش آمد...

به جز تلخی نمی روید ز لب ها شور شادی کو ؟...
الا ای هم نفس...شیرین زبانان را چه پیش آمد...

گلندامی به پیغامی دل ما را نمی جوید...
کجا شد دلندازی مهربانان را چه پیش آمد...

به امید آزادی سبز...

سلام دوست عزیز

اومدم وبلاگت و تمام اخبار سبزت را خواندم و دلم بدرد آمد
به همین امید زندگی می کنیم

فرید صلواتی شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.faridsalavati.persianblog.ir/

ستاره عزیز سلام .ممنون از نظر زیبایت.

سلام دوست گرامی

خواهش میکنم.مطلب شما از کامنت من زیباتر است.
سرفراز باشی و سلامت

فریاد (فریاد بی صدا) شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ق.ظ http://fateme4.mihanblog.com

اگر نه چشم.....زبانم هست

دل همیشه جوانم هست

چو رای ساختنش دارم

وطن مباد فراموشم

سلام ستاره عزیزم گلم من بسیار شعرهای سیمین بهبهانی عزیز را دوست دارم ایندرود بر این زن آزاد اندیش و تمام مردم آزاد اندیش من هم به روزم

سلام دوست مهربانم

خوشحالم که از شعر لذت بردی و خدمت می رسم

رضا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:15 ب.ظ http://gisgolab.blogfa.com

( او )

به باور کودکانه ها آموخت:

" آن مرد نان آورد "

سلام رضای عزیز

شعرت را خواندم و نفرین بر این متجاوزین به حرمت معصومان
اما نتوانستم کامنت بگذارم

آتوسا غزلک سبز شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ب.ظ http://ghazalakesabz4.persianblog.ir

سلام ...مبارک...!
همیشه سبز باشی عزیز دلم...!

سلام عزیز دل

ممنون از حضور سبزت

اخرین بازمانده یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ب.ظ http://joooya10.blogspot.com

سلام
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی کاش
یکی از آرزوهای تو باشم
به امید آزادی

فریاد (فریاد بی صدا) یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ http://fateme4.mihanblog.com

سلام دوست خوبم در هردو خانه به روزم و منتظرتون

بیداد یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:37 ب.ظ

دیروز را دانسته آمدیم
امروز ندانسته عاشقیم
و فردا روز را ...ای رند مانده بر دو راهی دریا و دایره
خدا را چه دیدی!
(به کسی چه مربوط)
هی میرسیم کتار دانستگی
اما باز ندانسته عاشقیم
می روم کتابی برای گریز از گمان گریه بخوانم
می روم از میان تمام رویاها
رازی ،آوازی، رازی شبیه آوازی بیابم
هی میرسم کنار خویش و
باز سایه سار صدای جاودانه در جای دیگریست
زور که نیست،کوتاه بیا دل نا مسلمان من خراب!
پنهان گریز ٍ قید و قاعده را اختیاری از آبروی آیینه نیست
تو را نیز به انعقاد هر آری بی دلیل عادت نداده اند!

سلام و باز هم ممنون بخاطر اشعار زیبایتان

بقول تو ...... زور که نیست
کوتاه بیا دل نامسلمان من خراب

بداد یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ

گاه در بستر خویش پهلو به پهلو گریه که می غلتم
با من از رفتن از احتمال
از نیامدن از او از ستاره و سوسو سخن میگویی.
شانه به شانهء من
با من از دقیقهء زادن از هوا از هوش
از هی بخند هفت سالگی سخن می گویی
خدایا چقدر مهربانی کنار دستمان پرپر زد و
آینه نبود تا تا تبسم خویش را تماشا کنیم

کاش دستانمان را از مهربانی پر میکردیم !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد